داستان های واقعی FUNDAMENTALS EXPLAINED

داستان های واقعی Fundamentals Explained

داستان های واقعی Fundamentals Explained

Blog Article

در داستان واقعی ارواح درحالی‌که رویارویی خانم هیستر با روح دخترش به طور طبیعی مورد اعتراض بسیاری از افراد قرار گرفته، چند چیز واضح است:

۷ تا از وحشتناک‌ترین آزمایش‌های روان‌شناختی که تاکنون انجام شده است!

حتی برخی از مشهورترین قاتلان زنجیره‌ای آمریکایی قرن بیستم نیز در آن اقامت داشته‌اند.
داستان
عواقب این ازدواج برای هدا بی‌اهمیت بود و تنها نگرانی‌اش بابت دخترش بود كه می‌گفت شاید خانواده‌اش دختر کوچولوی او را نپذیرند. هدا می‌خواست بعد از ازدواج اشکان را به مهاجرت ترغیب کند ولی اشکان فقط خود هدا را می‌خواست و پذیرای هیچ‌گونه توجهی از طرف هدا حتی نسبت به دخترش هم نبود.

خواهرم و دو دختره دیگر نعره میکشیدند . به هر حال به هر جان کندنی بود خودم را از دستش رها کردم . ولی آن موجود ریز نقش و ستیزه جو خود را به جلو میکشید تا مرا بگیرد به هر حال موفق نشد . با قلبهایی لرزان و فریاد زنان به سمت خانه دویدیم و خانواده ام را از خطر آگاه کردیم و همه چیز را گفتیم . مردها بلافاصله دست از قهوه خوردن کشیدند و همراه ما که هنوز میلرزیدیم به بیرون از خانه رفتیم ولی هیچ عصری از آن موجودات زشت و کریه رو مشاهده نکردیم و از هر کسی سوال کردیم هیچ کسی نشانه و ردپایی در مورد آن پدیده به ما ندادند .

او که متقاعد شده بود که هوای کوه راکی او را از بیماری درمان می‌کند، در سال ۱۹۰۷ تصمیم گرفت یک هتل مجلل در آن‌جا بسازد.

او معتقد بود تنها راه حل این است که خانه‌ای به اندازه کافی بزرگ بسازد تا از او در برابر آن ارواح شیطانی محافظت کند. او براساس استانداردهای امروزی، بیش از ۵۰۰ میلیون دلار و همچنین نیمی از شرکت را به ارث برد و بنابراین بیش از حد، توانایی انجام این کار را داشت.

”پیرمرد کـه تازه وارد ۱۱۳ سالگیش شده بود، عصا زنان و سرفه کنان وارد اتاق دکتر شد.

داستان ترسناک واقعی با روایت های وحشتناک از سراسر جهان برای بزرگسالان

متأسفانه، هیچکدام نتوانستند مدت زیادی از این عمارت لذت ببرند. خانم پیتوک در سال ۱۹۱۸ و همسرش یک سال بعد از او، درگذشتند. نوه آن‌ها، پیتر گانتنبین، در سال ۱۹۵۸ تلاش کرد خانه را بفروشد، اما به دلیل خسارتی که طوفان ایجاد کرده بود، نتوانست.

اون یه عروسک دلقک با موهای قرمز، چشمای زرد و بینی قرمز بزرگ بود. صورتش چین و چروک داشت. یه دست دلقک مشت شده بود، اما از دست دیگه‌ی دلقک، سه انگشت بالا گرفته شده بود.

سپس او را قطع کردند و جسدش را به رودخانه انداختند. برخی بر این باورند که روح او همچنان زنده بوده و این زمین‌ها را تحت نظر دارد.

متن ترکی ماه محرم + اشعار ترکی امام حسین و روز عاشورا با ترجمه فارسی

به نظر من اگر این خانم با همسرش ازدواج کرد به دلیل خلأها و جاهای خالی بود که در زندگی‌اش احساس می‌کرد. او می‌خواست این جاهای خالی را با همسرش پر کند و چون این اتفاق نیفتاده بود به مرور خودش هم به خودش شک کرده‌ و احساس کرده ‌بود که احتمالا خودش مشکلی دارد و در نتیجه همه اینها هم شخصیت وابسته‌ای پیدا کرده‌ بود و هم اعتماد به نفسش به شدت پایین آمده‌ بود.

Report this page