EXAMINE THIS REPORT ON داستان های واقعی

Examine This Report on داستان های واقعی

Examine This Report on داستان های واقعی

Blog Article

در برخی از این تابوت‌ها حتی مقادیری زهر نیز قرار داده شده بود تا فرد در صورت لزوم خودش را خلاص کند. انواع دیگری از تابوت‌های ایمن با قاب‌های شیشه‌ای نیز ساخته شده بودند که در صورت زنده بودن و نفس کشیدن فرد بخار می‌گرفتند. برخی از تابوت‌ها لوله‌هایی داشتند که متصدیان گورستان هر روز آن‌ها را بو می‌کردند تا از تجزیه‌ی جسد مطمئن شوند.

بسیاری از سربازان ویتنامی پیام‌های رعب‌آوری که در میدان‌های نبرد پخش می‌شدند را واقعاً باور کرده و تصور می‌کردند رفقای کشته‌شده‌‌شان حالا در هیبت ارواحی گمشده در میانشان پرسه می‌زنند.

چهار ستون این داستان کارآگاهی و مهیج آنقدر قرص و محکم است که در سال ۱۹۱۳ نوشته شده، اما هر چند سال یک‌بار نسخه‌ی سینمایی جدیدی از آن ساخته می‌شود. 
راستان نامه
میگفت کـه کارهای بچه‌هارو انجام میدم‌ و میرم خودم تنهایی، مثل دورانِ بچگی و نوجوانی … چندین ساله این قانون رو دارم، هم خودم و هم همسرم!

شاید ناراحت کننده‌ترین موضوع، این واقعیت باشد که همسر و سه دختر هامفریس تصمیم گرفتند این کار را انجام دهند: او را در ملک تنها گذاشتند.

بچه‌ها از این‌که مجبور بودند، سیب‌زمینی‌هاي‌‌‌ بد بو و سنگین را همه ی ی ی ی جا با خود حمل کنند شکایت داشتند.

داستان واقعی ارواح این خانه بعدا گزارش شد. در سال ۱۹۶۵، این عمارت به‌عنوان یک موزه (مرکز فعالیت‌های ماوراء الطبیعه) به روی عموم باز شد. میهمانان از حضور ارواح (احتمالاً از مستاجران سابق آن) خبر داده‌اند.

رامین پاسخ داد: «مدتی هست که خودم هم به این نتیجه رسیده‌ام که باید در همان زمان به هر قیمتی شده نمی‌گذاشتم این ازدواج صورت گیرد و الان هم خودم پشیمانم و هم برای نازنین ناراحتم اما به هر صورت الان به دنبال کمک هستیم تا بتوانیم از هم جدا شویم.»

امام جماعت ان مسجد می گوید: شخص روضه خوانی را دیدم کـه هرروز صبح بـه مسجد می آمد و بـه اهل سنت ناسزا میگفت…

در مورد داستان‌ واقعی ارواح، لس آنجلس ممکن است اولین جایی نباشد که به ذهن می‌رسد. بااین‌حال، هالیوود تاریخچه‌ای طولانی از تراژدی داشته است.

آن اتاق خاص، (به دلایلی که هنوز به شدت مورد بحث طرفداران کوبریک هستند) به اتاق ۲۳۷ تغییر یافت و گفته می‌شود که توسط خانه‌دار تسخیر شده است. نه دوقلوهای همسان و نه پیرزنی در حال تحلیل رفتن، توسط مهمانان گزارش نشده‌اند، اما آنچه مشاهده شده تحملش چندان آسان نیست.

اشکان می‌گفت:«برایم مهم نیست که هدا چند ساله است ولی دلم نمی‌خواهد جلوی من با دخترش ارتباط داشته باشد و حتی دوست ندارم که با دوستانش رفت‌وآمد کند.» از طرف دیگر هدا نیز در جلساتی که تنهایی با هم داشتیم، می‌گفت: «دلم می‌خواهد با اشکان ازدواج كرده و بين اقوام رفت‌وآمد کنم اما اشکان به شدت نسبت به رفت و آمدهای من و حتی ارتباط با دخترم حسادت مي‌كند و وقتی با هم بیرون هستیم اجازه نمی‌دهد دخترم با ما باشد.» هدا تعریف می‌کرد تا پیش از خواستگاری اشکان خانواده‌اش دائما به او سرکوفت می‌زدند که حالا که مطلقه شده ‌است هیچ پسری با او ازدواج نخواهد کرد و حالا هدا می‌خواهد به خانواده‌اش ثابت کند که آنقدر توانایی دارد که با پسری بسیار جوان ازدواج کند.

پس از مرگ وینچستر در سپتامبر ۱۹۲۲، افسانه خانه رمز و راز وینچستر تنها بزرگتر شد.

این دو نفر درگیر رابطه‌ای بیمارگون هستند و اشکان نیاز به توجه صرف و والدگونه دارد که این توجه از طریق هدا تامین می‌شود یعنی یک توجه کاملا مادرانه. اشکان هرگونه توجهی که هدا نسبت به فرزندش یا هر فرد دیگری داشته باشد را به عنوان تهدیدی برای رابطه خود می‌داند و هدا نیز قصد دارد با ازدواج با اشکان به اطرافیانش ثابت کند که فرصت ازدواج با پسری جوان را دارد. برای هدا مهم نیست که عواقب این رابطه چه می‌شود و با وجود اینکه رابطه آنها در زمینه‌های مختلفی با چالش روبه‌رو است اما اصرار بر ازدواج دارد.

Report this page